-
147-برای اخرین بار
جمعه 6 آبان 1390 11:18
چه بارون محشریه! همینه که عاشق بارونم همه مدل حسی بهت میده انرژی انگیزه درموندگی ارامش غم اشک همه چی ولی بهتر از همش اینه که میتونه همه احساستو بشوره تمیزش کنه صافو پاکش کنه احساس واقعیتو بهت نشون میده! برو زیرشو بزاراروم شی! همه چی شسته شه!
-
146-.....
یکشنبه 1 آبان 1390 18:49
سکانس اول : منطقیو خواب میمونم! سکانس دوم : مزینی کوییزشو گند میزنم سکانس سوم : هرچی دوس دارم بار سگای ولگرد تو دانشگا میکنم حروم زاده های ..... سکانس چهارم : بنفشه زنگ زده از یه طرف خوشحالم که انتخاب بدی نکردم تا حالا که پشیمونی به بار بیاره از طرف دیگه غصه ! سکانس پنجم : استاد اندیشه هم به سرنوشت سگا دچار شد! سکانس...
-
145-بعله اوری تینگ فاک می!
پنجشنبه 28 مهر 1390 20:39
بالاخره این ماه پر از دکترو دارو و پر خرج تموم شد ایشالا نیمه ماه دیگه هم یه سری دیگه پیاده میشیم و باز به زندگی ادامه میدیم! دلم کیکی شکلاتی بی بی، کیک میوه ای گاندی، پاستا پراگ ،کباب ترکی خوشمزهه که یزد میرفتیم ، یه فلافل کثیف هس تو کوچه برلن اونم معرکه هس، اهان روبرو سینما ازادی هم یه فست فود خوبه میخاد کلا اینارو...
-
144-مث همیشه!
دوشنبه 25 مهر 1390 11:53
باز بیداد میکند! خسته ام!
-
143- چه ساده سکوت میکنم! چه ساده سقوط میکنم!
پنجشنبه 14 مهر 1390 19:54
یه ساعته دارم فک میکنم! به چیزای خوب ،به چیزایی که هر ادمی اگه داشته باشه خوشبخت ترین ادم دنیاس! به خودم میگم قدرشونو بدون، کم پیدا میشه. یا اصن نمیشه! ولی نمیدونم چرا با وجود این ادمای ارزشمندی که دارم و زندگیمو پر از عشق میکنن و واقعا خیلی بزرگن باز هم اروم نیستم! قدر نمیدونم نمیفهمم درک نمیکنم بیلیاقتم! * شاید هیچ...
-
142-
پنجشنبه 7 مهر 1390 21:39
این از دوماه افتاده شدن مامانبزرگمون و سرطان داشتن یه بچه دوساله حالا هم سکته و فوت داییم کلن هم روزگارم دیدنی بوده! جناب اقای خدا گاییدیا!
-
141-زندگی!
سهشنبه 5 مهر 1390 20:39
وقتشه دیگه پاشم کمرمو راست کنم! بغضامو قورت بدم! خودمو بتکونم بگم گند نزن به خودت مینا! به امید یکی دیگه! قوی باش!
-
140- روزهای گه گرفته
چهارشنبه 2 شهریور 1390 00:27
یه وقتی میبینی نشستی هی فک میکنی هی فک میکنی !به این لجنزار دوروبرت!هی بازم فکر میکنی به گندایی که زدی ! به این اشغالدونی ای که از خودت ساختی! حالت به هم میخوره ! ازین که گندت دربیاد! ازین که یکی بیادوبخاد زیرو روت کنه! میبینی هیچی نیس!هیچی نیستی! هیچ کاری نکردی! هیچ کاری هم نمیکنی! میبینی خیلی وقته مردی! خودتم خبر...
-
139-
جمعه 28 مرداد 1390 14:40
همه اون چیزایی که ساخته بودم با یه تلنگر کوچیک شکست! خودم شکستمش! زود بهم اثبات شد! همیشه وقتی انتطارشو نداری از کسایی که انتظارشو نداری یه چیزی میشنوی که ....! مث اب یخ میمونه! وقتی بریزی رو سرت حس میکنی همه بدنت جمع میشه! فشرده میشه! حتی قلبت! عین دختر بچه های تازه به بلوغ رسیده و بزرگ شده شدم! کلمه کلمه حرفا اذیتم...
-
138-نقاب
جمعه 21 مرداد 1390 12:52
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA یه وقتایی یه چیزای کوچولو خاطرهایی روبه یاد ادم میارن که وسط اشکاش یه خاطره دورو واسش زنده میکنه! دبیرستان که بودیم مدرسمون سلف داشت و سه روز تو هفته بهمون ناهار میدادن. اونقد ناهاراش افتضاح بود که ناهار خودمون میاوردیم. 6 نفر بودیم و هر روز یه نفر ناهار واسه همه میاورد!...
-
137-سکوت!
چهارشنبه 19 مرداد 1390 00:20
......... نتونستم بنویسم! شوره! یه بویی میده! هنوز یاد نگرفتم انتظار نداشته باشم ! انتظار بیجا! اونقد مث ادمای لال خاستم دادبزنمو نشده!اونقد دادزدمو شنیده نشده که همه صورتم درد میکنه! ادما یاد بگیرید! واسه احساستون منتی سر طرف نذارید! ادم از هرچی این مدل احساسات پاکه حالش بهم میخوره!
-
136-این روزها که میگذرد ...
دوشنبه 3 مرداد 1390 23:59
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دارم جایی زندگی میکنم که حتی بیشتر از 80درصد ادماش ازم دورن! حرفامو نمیفهمن چه برسه به نگاهم. انتظاری هم ندارم. فقط خشمو حرصی که توی وجودمه از توی چشام میریزم بیرون . شایدبفهمن یا ببینن .دوس ندارم حتی باهاشون چشم تو چشم بشم . حس میکنم میفهمن این حس...
-
135-شعله رمیده
چهارشنبه 8 تیر 1390 12:04
می بندم این دو چشم پر آتش را تا ننگرد درون دو چشمانش تا داغ و پر تپش نشود قلبم از شعله نگاه پریشانش می بندم این دو چشم پر آتش را تا بگذرم ز وادی رسوایی تا قلب خامشم نکشد فریاد رو می کنم به خلوت و تنهایی ای رهروان خسته چه می جویید در این غروب سرد ز احوالش او شعله رمیده خورشید است بیهوده می دوید به دنبالش او غنچه شکفته...
-
134-
پنجشنبه 2 تیر 1390 13:27
مشغول شخم زدن هر چه داشتم و بودم! نمیشه!
-
133-
چهارشنبه 25 خرداد 1390 22:30
آری آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم
-
132-
یکشنبه 8 خرداد 1390 20:02
چن وقته یک ریز از هم میپرسیم تو خوبی ؟ چیزیت نیس؟چرا نمیگی؟ باشه نگو !چی شده؟ چرا نگاهت غصه داره! نمیخای بهم بگی و از این مدل حرفا! حتی اگه چیزی نباشه هم دنبال یه چیزی میگردیم؟! و چه قدر بده این حالت! اگه چیزی باشه که میگم!تو هم میگی! پس چرا ....؟
-
131-پلک!
جمعه 9 اردیبهشت 1390 19:10
پلک چشم سمت راستم میپره! دوس دارم فک کنم نشونه مسافره ! دوس دارم مسافرم مامانم باشه ! پاشو بیامامی!من خستم!
-
130-سادیسم و مازوخیسم!
شنبه 3 اردیبهشت 1390 17:06
دچار هردوشم! هردوشم دلیل داره ! دلیلشم مزخرفه! مزخرفی که از درگیری ذهن میاد! ذهنی که باخودش مشکل داره! مشکلی که ار دلش میاد! دلی که خل شده! خلی که دچار شده!
-
129-حقیقت ،تولد ،مرگ!
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1390 14:00
حقیقت دارد تو را دوست دارم در این باران می خواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی من عبور کنم سلام کنم لبخند تو را در باران می خواستم می خواهم تمام لغاتی را که می دانم برای تو به دریا بریزم دوباره متولد شوم دنیا را ببینم رنگ کاج را ندانم نامم را فراموش کنم دوباره در اینه نگاه کنم ندانم پیراهن دارم کلمات دیروز را امروز...
-
128-بهارونه!
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1390 13:23
سیستم بلاگ اسکای یه سیستم بینهایت احمقه که دوتا فید گودر داره یکی wwwداره یکی نداره ! و من الان گیج میزنم :دی چون معلوم شد 15 نفر دنبال میکنن بلاگو که من نمیدونم 5تاشون کیان:دی!!! یه موجود زبون نفهم داریم تو خونه که از تنها چیزی که میترسه اتو ه . نیم ساعت بهش گفتم دس نزدن دیانا به گوشیم ! هی تو چشم نگا کردن هی دستشو...
-
127-
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1390 12:44
این که حس کنی یه نفر داره تو وبلاگت میچرخه و میخونه و صداش درنمیاد باحاله کلا!:دی اون ی نفره پیدا نشد شایدم شده!:دی حس میکنم ذهنم خابیده! چون هرکتابی که میخونم تو این دوسال یا هر فیلمی که میبینم اگه بهم بگی یه خط ازش تعریف کن هیچی یادم نمیاد به خصوص کتابارو! فک کنم سمفونی مردگانو بیشتر از 3بار خوندم توی دو سال !ولی...
-
126-گاهی وقتا خیلی کارا
پنجشنبه 25 فروردین 1390 22:29
گاهی وقتا ادم یه کارایی میکنه که میگه به خودش واسه چی ؟ امروز ی نینی روبه گریه انداختم و تا نیم ساعت اروم نشد و تا شب هم قهر بود باهام! این چیزا که پیش میاد به خودم میگم چرا! چرا باید بچه رو این شکلی دعواش کنم! اصن چرا ما ادما بعد اینکه زدیم یکیو داغون کردیم یادمون میاد گناه دارن! عذاب وجدانمون میزنه بالا! اون موقع...
-
125-بیخودی تر
دوشنبه 22 فروردین 1390 23:40
شدیدا فوضولیم گل کرده و شدیدا دلم میخاد بدونم اون 3نفری که این وبلاگو فالو میکنن(تو ریدر) و اثری ازشون نیس کیان! *احتمال هرگونه تلف شدن وجود داره!
-
124- کمی تا حدودی بیخودی!
یکشنبه 21 فروردین 1390 19:05
گاهی در مورد خیلی چیزا واقعا سخت میگیری به خودت به ذهنت به همه چیز !ولی وقتی انجام شد خیلی خیلی اسون تر از اون چیزی هست که تو ذهنت تصور میکردی یا انجام میدادی ! یه جوری حس ارامش دارم! یعنی از یه چیز گنده میترسیدم الان تموم شد دیگه نمیترسم :دی ولی عجب استرسی داشتا!اصلن نمیشد تو چشم هیچ کدومشون نگاه کرد! : اس هممم یه...
-
۱۲۳-
شنبه 20 فروردین 1390 15:16
مزخرف تر از این حرفام! -----> بعد از این همه جوییدنش ارومم!ولی میلرزم!:دی دوباره میخام برم تو کار روزانه نویسی!همتش هس؟ نمیدونم!
-
۱۲۲-
پنجشنبه 28 بهمن 1389 18:02
ای شب از رویای تو رنگین شده سینه از عطر توام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادیم بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستیم زآلودگی ها کرده پاک ای تپش های تن سوزان من آتشی در سایهء مژگان من ای ز گندمزارها سرشارتر ای ز زرین شاخه ها پر بارتر ای در بگشوده بر خورشیدها در هجوم ظلمت تردیدها با توام دیگر...
-
۱۲۱- دلشونه!
پنجشنبه 21 بهمن 1389 19:46
ادم یهو دلش واسه همه اونایی که نیستن هستن نبودن همه چیزایی که میخاد نمیخاد تنگ میشه! یهودلتنگی میشینه رو دلش واسه همه چی!
-
۱۲۰-تعریف نشده
چهارشنبه 29 دی 1389 16:17
بعضی ازکلمه ها هستن تعریف نشدن برای هر فردی یعنی همه تعریف مشخصی از مفاهیم دوروبر ندارن مثل غریبه ! تنفر! هرچی فکر میکنم میبینم نمیتوننم حد مشخصی واسه خیلی کلمه های این مدلی پیدا کنم! از غریبه شروع میکنم!
-
۱۱۹-بی هدف
چهارشنبه 29 دی 1389 15:16
گاهی فک میکنم اعتماد به طرف مقابل یعنی چی! کلا اعتماد متقابل نسبت به هم یعنی چی؟ چیزی که خیلی بارز توی رابطه های دوروبرم و تقریبا اکثرشون دیدم اینه وقتی یکی از دو طرف داره با اون یکی حرف میزنه و با تلفن اگه یه جنس مخالفی بیاد ازش چیزی بپرسه یا حرفی بزنه یه جوری بهت میفهمونه با دستو پاو کلی زبون اشاره و ایما که میکشتم!...
-
۱۱۸ - یخما
شنبه 25 دی 1389 17:25
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA کاش اونقد خل میشدم یهو که تو برف پیاده میومدم تا خونه کاش میشد گفت گوربابای امتحانا کاش .............. دلم یه جوریه! * البوم جدید داریوش محشره!