یه وقتی میبینی نشستی هی فک میکنی هی فک میکنی !به این لجنزار دوروبرت!هی بازم فکر میکنی به گندایی که زدی ! به این اشغالدونی ای که از خودت ساختی!
حالت به هم میخوره ! ازین که گندت دربیاد! ازین که یکی بیادوبخاد زیرو روت کنه!
میبینی هیچی نیس!هیچی نیستی! هیچ کاری نکردی! هیچ کاری هم نمیکنی!
میبینی خیلی وقته مردی! خودتم خبر داری! فقط داری ادای ادمای خوشحالودر میاری!
ادی این ادمایی که فک میکنن همه چیزشون اسمونو پاره کرده! اینایی که فک میکنن دیگه هیشکی مث اونا نمیتونه مهربون باشه ! نمیتونه عاشق باشه نمیتونه زنده باشه!
ازین زندگی گه از خود اشغالم حالم به هم میخوره!ازین دلسوزی حالم به هم زدن! ازین عادت مسخره ی بودن!از این بی وجودی! از این پس زدنو پیش کشیدن!
اینکه بشینیو برا خودت احساس بسازی ینی مرگ! به خودت بگی اینجا باید زنده باشی باید دوست داشته باشی و بعد دوست داشته باشی ینی مرگ!
سلام
حرفات خیلی آدمو تو خودش فرو می بره باعث میشه آدم یه نگاه به گذشتش بکنه و ببینه همه حرفایی که زدی واقعیت داره
همه ی ما مثل هم می مونیم مینا خانم
چیزی برای ارائه نداریم
به وب منم سر بزن
نگرانتم بشر
زنده بمون
امیدوارم بی کاری تابستون باشه که این احساس بی خود بودنتو زیاد کرده باشه نه چیز دیگه
شاید بهتر باشه ادا در نیاری. البته همه تا یه حدی ادا در میاریم ولی اگه سعی کنی خودت باشی یکم آرومتری!
az talkhie shirin vabejaie matnet ke bogzarim ke vase manam hast,kheili khoob neveshti
merC