۹۱- نسبت یاب هستم!


حالا درسته که گفتم باید دهنمو ببندمو از این حس ناب نگم ولی دیگه میتونم بگم که  تو اولین روز اولین گشت نسبت گرفتمون: دی

۹۰- اولین !



گاهی وقتا ٬ بعضی روزا بغضی حسا رو نمیشه توصیفش کرد پس بهتره هیچی نگی بذاری این اولین های عمرت بشن مثل شراب که هر چی از عمرشون میگذره ناب تر میشه! بذاری این اولینا همیشه اولین بمونن !




۸۹- هوار هم بکشم خالی نمیشم!


نمیدونم چه مرگمه!

گریه هم میخام بکنم اما نمیاد! لامصبا نمیریزن! نمیان!

دلم یه دعوای حسابی میخواد! یکی داد بزنه سرم منم جوابشو بدم! 

قاطی کردم!

بی دلیل پاچه میگیرم!



۸۸- ملموس !



به یاد روباه افتادم : اگر ادم گذاشت اهلیش کنند بفهمی نفهمی خودش را به این خطر انداخته که کارش به گریه کردن بکشد.

 

                                                                                                شازده کوچولو !

  


۸۷- من به صورت اسمایلی :دی !


دیروز صبح : قبل از ارائه

بعد از ارائه اولیه!

بعد از ارائه اصلی

دیروز ظهر :

دیروز عصر :

دیروز عصرتر!:

دیشب وقتی گفتن تاخیر داره قطاره :

وقتی بیشتر تاخیر داشت:

وقتی اون بچهه تو قطار هی حرف میزد:

وقتی تو قطار باید بخوابم :

صبح وقتی رسیدم به مامی :

وقتی رسیدم خونه

وقتی رسیدم دم اتاقم!

وقتی رفتم تو!:

وقتی هیچی سر جای اولش نبود!

وقتی من هیچ جا واسه خودم ندارم! اخه رعایت کنین اینجا مال منه حق ندارین تغیرش بدین! عوضش کنین

من وقتی یه سوغاتی از عمم گرفتم که واسه یه بچه ۱۰ ساله هم کوچیکه

من وقتی میگم اینو باید بپوشم:

من وقتی لباسه پاره میشه

من وقتی دارم معینو اذیت میکنم!

من وقتی با مامانم قهرم مثلا :

من کلا وقتی از قطار پیاده میشم تا دو روز :




۸۶- باز هم نق نق



حس اون ادمایی رو دارم که میخوان درو  دیوار هم گاز بگیرن! چون نمیتونن حرفشونو بزنن پدر یه دنیا ادم دیگه رو  در میارن ٬ با عالمو ادم بدوبیراه میگن ! خوب چی کار کنم؟!هان؟!


امتحانات به سلامتی تمومید و من اصلا خوشحل نیسم اخه ۹ واحدم روهواست!

اعصاب هم که تعطیله!

خونمونو میخوام!

اتاقمو میخوام !

میخوام گرمم که میشه تو خونمون باشم بولیزمو بزنم بالا رو شنگای یخ زیر دهنه کولر بخابم!!

میخوام سربه سر داداشی بزارم!

دیگه .......

کلی کار دارم !

ولی هنوز اینجام !


** بابت پست قبل زیادی بهونه گرفتم ! قاطی کرده بودم!

*همیشگی  نوشت!





۸۵- فروشی نیست !



اتوبوس سرد

  صندلی های خالی

    من!

      بغض فروخورده!

        دفتری سرخ!


           شکست!

دفترت خیس شد!

     دفتر من !

      صدای اتش چشمانی که التماس میکنند!

         هق هق شعر تو!

           بی لیاقتی اشکها!


راست میگویی!

  احساست را میفروشم!

    به نگاهی سرد!

      به  زوزه های دهانی  بسته!

        به سکوتی مبهم!

          به خماری چشمان ساکت!

            به خریت دل!

              به انکه تو میگویی عشق!


می فروشم!

  همه را مفروشم !

    من این  باران   احساس را میفروشم!

      به  کوه ترس!

       به  سرسختی غرور ! 

        به سوتکی که برای هر کس میزند!


بی لیاقتم !

میدانم!




۸۴- نامه های سر به مهر !


دوس دارم یه روز که تو خونه نشستم در بزنن!

درو که باز میکنم پستچی یه دفتر بگیره جلومو بگه خانوم .....؟ بگم بله

بگه میشه اینجارو امضا کنین؟  امضا کنمو یه پاکت بهم بده و بیام تو!

رو پاکتو که میبینم از یه جای دور و از یه دوست قدیمی باشه! یا یکی که خیلی وقتهخ ندیدمش یا کلن دلم براش تنگ شده!

پاکتو با یه ولع خاص باز کنمو بشینم روی مبل بخونمش!

نامه که تموم شد بگم اخی !

 بعدش بلند شم یه لیوان چایی بریزمو شروع کنم به خوندن دوباره نامم!

دلم یه همچین حس نابی میخواد! دوس دارم یکی این مدلی به یادم باشه!

کسی نیس واسم نامه بنویسه!؟


* هر کی بگه دیوووونه ام خودشه!

** از این جا بود که زد به سرم هر هفته نامه بنویسم با این تفاوت که واسش پستش نکنم فقط درشو ببندم یه تمبر خوشمل هم بزنم بذارم اونجا ! :پی  !





۸۳- تیک تاک شمردنی نیس!



هیس !


 اگه حواستو جمع کنی میشنوی !


تیک تیک ثانیه ها کرکننده شده !


 ولی اگه بخوای میشنوی ! میبینی!


......