سکانس اول : منطقیو خواب میمونم!
سکانس دوم : مزینی کوییزشو گند میزنم
سکانس سوم : هرچی دوس دارم بار سگای ولگرد تو دانشگا میکنم حروم زاده های .....
سکانس چهارم : بنفشه زنگ زده از یه طرف خوشحالم که انتخاب بدی نکردم تا حالا که پشیمونی به بار بیاره از طرف دیگه غصه !
سکانس پنجم : استاد اندیشه هم به سرنوشت سگا دچار شد!
سکانس ششم :امار امتحانشو اون موقع که میخام برم یزد گذاشت!
سکانس هفتم : ده دقیقه دیر میکنی!
سکانس هشتم:چار راه حیدرخانی توی همون ده دقیقه تموم میشم میمیرم! اشکام میریزن همین جوری تا حالا هی میان، هی میان و کاش با هر قطرش واقعا تموم میشد!
سکانس نهم : ارومتر میشم! امیدوار میشم! گرم میشم! دلگرمم میکنی!
سکانس دهم : باز تنهام!باز گریه میکنم !
از زمستونو این سرما متنفرم !
علم و صنعت؟ اندیشه با کی داری؟
اره نمیدونم با ی خری !