146-.....

سکانس اول : منطقیو خواب میمونم!

سکانس دوم : مزینی کوییزشو گند میزنم

سکانس سوم : هرچی دوس دارم بار سگای ولگرد تو دانشگا میکنم حروم زاده های .....

سکانس چهارم : بنفشه زنگ زده از یه طرف خوشحالم که انتخاب بدی نکردم تا حالا که پشیمونی به بار بیاره از طرف دیگه غصه !

سکانس پنجم : استاد اندیشه هم به سرنوشت سگا دچار شد!

سکانس ششم :امار امتحانشو اون موقع که میخام برم یزد گذاشت!

سکانس هفتم : ده دقیقه دیر میکنی!

سکانس هشتم:چار راه حیدرخانی توی همون ده دقیقه تموم میشم میمیرم! اشکام میریزن همین جوری تا حالا هی میان، هی میان و کاش با هر قطرش واقعا تموم میشد!

سکانس نهم : ارومتر میشم! امیدوار میشم! گرم میشم! دلگرمم میکنی!

سکانس دهم : باز تنهام!باز گریه میکنم !

از زمستونو این سرما متنفرم !

نظرات 1 + ارسال نظر
alireza شنبه 7 آبان 1390 ساعت 11:02 http://lostpsycho.blogsky.com

علم و صنعت؟ اندیشه با کی داری؟

اره نمیدونم با ی خری !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد