۶۳- همینه که هست!



هنوز ۳ ماه هم نگذشته حتی جایی که نشسته بودیم و بحث میکردیم هم فرق نکرده بود !

سه ماه پیش من دادم در اومده بود که دختر ۱۷ ساله چه وقت شوهر کردنشه با یه پسر بچه ۲۰ ساله ! و میفرمودین نه اصلا هم بچه نیستن  ! این شماهایین که میخواین از زیر مسولیت یه زندگی شونه خالی کنین ! و وقتش  حالاس ! 

حالا میفرمایین یه دختر ۲۰ ساله با یه پسر ۲۳ ساله بچه هستنو کل قضیه شون بچه بازیه ! بعد وقتی من دادم در میاد که ۳ ماه پیش مگه نمی فرمودین اونا سنشون خوبه ؟! میزنین زیرش که نه اون موقع هم گفتیم اونا هم بچه ان! ولی نمیدونم کی بود که موهای سر منو دونه دونه کند که تو نمی خای مسولیت قبول کنی خیلی راحت طلبی و ...... ( البته هر دو گروه بچه ان! واسه زندگی مستقل!)

بله اقا جون من ٬ من اساسی راحت طلبم و ارامش خونمو با جای دیگه  عوض نمیکنم !  ولم کنین


* تو یزد وقتی یه کیلو متر راه میری ۵۰ تا متلک میخوری تو تهران ۵۰ روز که بریو بیای دریغ از یکی ! به این میگن تفاوت فرهنگ و تفاوت پسر تربیت کردن ! ولی خودمونیم گاهی وقتا واقعا دلم واسه همین خز بازی هاش هم تنگ میشه ! 


** هر کاری هم بکنی  رفیقای دبیرستان ادم هیچ جوری عینشون پیدا نمیشه ! من عاشق این دور هم جمع شدنای هر دفعه مون  که میایمم حتی اگه دو روز بیام !



۶۲- سکوتم سرشار از ناگفته هاست !



غوغایی هویداست در من ٬بی دست و سر٬ بی صدا

باید ارام گیرد !

سکوتش تلخ میشود انگار !

میترسد از این دلگیری سرد

نمی داند با این چشمها چه کند انها که هیچ وقت خاموش نمیشوند !

مگر میشود سکوت کنند؟! مگر میتوانند ؟!

اولین هایی که لب گشودند و اخرینند !

نکند چیزی بگویید ؟! نکند فریاد کنید ؟!

ساکت باشید چشمها مثل لبها که دیگر خسته اند از گفتن و چیزی نشنیدن ! خسته اند از این گفتگوی یک طرفه !

خاموش باشید !

شاید دیگر نترسد !

شاید ....

شاید این پیله اسودگی‌‌ ِ تنهایی اش را ترک کند.

شاید دو راهیش یک راه شود.

شاید خسته شود از این تنهایی زیر باران رفتن!




۶۱- لاک پشت عجیب غریب خوابای عجیب غریبتر من !


  توی لهجه یزدی بین تلفظ ق و غ تفاوت وجود داره داداش ما این دوتا رو جا به جا میگه از اینجا بود که واسه تعلیم این بچه و کمی تا حدودی اذیت کردنش تصمیم گرفتیم این جمله رو ۳ بار بگه !


محققی در قرقیزستان قورباغه قاسم غول را دزدید :)))))


از اینجا بود که داداشی قصد کشت منو پیدا کرد و و قهره !!!!: دی

 

* دیشب خواب دیدم یه نفر یه لاک پشت داشت که خیلی گردن بلندی داشت و گردنش عین گربه پر از مو بود از بس به این لاک پشتش ور رفتم ازم گرفت گفت داری میکشیش !!!!( خیلی نامرده نذاشت بازی کنم با لاکیش !!!:(  !  )


** من خوبم ! خیلی خوبم ! ........



۶۰- این پست بعد از۲ روز به ۱/۱۲ رسید!



 وقتی دوست ۸ سالتو بعد از مدتها (۵ ماه ) میبینی  یه حس خوبی پیدا میکنی !هی دیوونه جوگیر نشو!





۵۹- من از اصل خویش افتاده ام اما ....!


 گاهی وقتا ادم باید به اصل خودش برگرده !

دیگه بسه ! اونی چیزی که باید میشد و میگفتم گفتم! بسه بقیش با تو!

همیشگی نوشت !



۵۸- طولانی


 

 دلتنگم !

       خیلی !



۵۷- سناریوی زندگی


داره برام از قدیما میگه


که بچش وقتی کوچیک بود اینو گفتو من چی گفتم !


 اگه مامان بابای من مهدیو سیمین بودن چه قد خوب میشد هم جوون بودن هم بابا داشتم

چی میشد اگه  منم بابا داشتم عین امیر علی  ، اشکال نداره که کچل بود اما خوب بابا داشت میومد دنبالش دم مدرسه زشت بود اما بابا داشت !



! بغض داره خفش میکنه
شاید دلیل این همه فرق داشتنش با بقیه همینه ! شاید واسه همینه  ......
   

۵۶- یک عاشقانه ارام!!!!

 

من : مامان؟ نمیری دکتر؟

مامان : نه واسه چی برم خودش خوب میشه!

من : برو !

مامان : نه

من : کاری نکن حذف ترم کنم بیام همون جا ببرمت دکترا !

مامان: بیخود میکنی !!!

.

.

.

دعوا ادامه دارد!

.

.

من : مامی من فیزیکو چیکار کنم! به خدا میوفتما!

مامان : مگه قرار نبود حذف ترم کنی؟!؟!

من : هان؟!!!!! اگه نری دکتر اره!! ( اسمایلی اونایی که مامانشون مچشونو میگیره!)

مامان : ( از خنده غش کرده!) میخواستی از اول ترم درس بخونی!

 * برداشت از بحث به هر شکل ازاده!

 

 

** کاش ادما میفهمیدن یه کلمه حرفشون میتونه رو دل ادم عین رد بخیه واسه همیشه بمونه!

 کاش میفهمیدی .... مجبور نبودم این قد بهت بگم خنگ!

*** همیشگی نوشت ! ( یه رمزه! ییهو وسط نمایشگاه کتاب به ذهنم رسید !! : دی ! هر وقت اینو نوشتم یعنی قاط زدم !)

 

****بی اینترنتی هم بد دردیه ها!

 

***** گاهی وقتا خیلی شونه واسه گریه کردن باهات هست ولی هیچ کدوم اونی که میخوای نیس ! هر جوری به قضیه نگاه میکنی میبینی نمیشه واسشون حرف زد باهات فرق دارن ! جنس غصشون از جنس حس تو نیس ! ترجیخ میدی بری باهاشون خوش بگذرونیو بهت بگن سردی ولی یه کلمه نگی  دلت شده اندازه یه ذره  واسه اون خنگ! ( ببخشید میگم خنگ ولی تا وقتی خودتو میزنی به اون راه همینه که هست! : پی)

 

 

****** دفعه قبل توی راه اهن کنارم یه اقاهه سیگار میکشید منم قاطی کرده بودم اون روز( دو هفته پیش) شروع کردم به نوشتن اولش فحش دادم به تو به خودم بعد تصمیم گرفتم تمومش کنم ! بعد یهو یه نفر بهم زنگید سر اون خالی کردم  اونم بدش اومد بعد یه فایتینگ باحال اتفاق افتاد  به مدت 3 روز ! بعدش تو راه برگشت تو رستوران قطار با 4 تا لیوان چاییو نسکافه متنش اصلاح ادبی شد! بعدش حالا رفتم سراغش که بنویسم دیدم دیگه نمیخوام این مدلینیس حسم !

 

 

 16/2/89

 بعد از یه نمایشگاه کتاب بی مزه

 فقط رفتم که تو خونه نباشم ! که بیکار نشم فکرو خیال بزنه به سرم ! که البته زد! :دی

یه سوال فنی؟ این همه قران و حافظ و مفاتیح که از هر 10 تا غرفه تو  نمایشگاه 6 تاش مربوط به ایناس 2تا دیگش هم مربوط به مسایل انقالابو ازادیوامامو جنگو این مدل چیزاس مگه چه قد فروش داره؟ یا مگه چه قد ملت ما قراره قران بخونن و بخرن؟ که این همه غرفه. هان؟

یه سوال فنی دیگه  چرا بعضیا انگار اومدن بازار میوه یه چرخ ( از اون چرخایی که باهاش میرن خرید میوه ) اومدن کتاب بخرن؟!

 

 

-خیلی وقت بود این مدلی پست نذاشته بودم این مدلی از همه چی ننوشته بودم روزمرگیام رفته بودن توی دفترچه خاطرات ! به یاد وبلاگ قبلی این مدلی نوشتم ! خیلی حال داد !

 

 یه چیزجدید فهمیدم متاسف شدم خیلی !کاش  میتونستم یه کمکی بکنم اما نمیشه چون خودش نمیخواد چون خودش باید بفهمه واقعا کیه! امیدوارم زودتر بفهمه ! درگیرم کرده !

کاش میفهمیدی بچه ارزشت این نیس ! ارزش ادم با ادمایی که باهاشونه نیس ! به ادماییه که باهاشون نیس! به خودشه ! بفهم اینارو !

اخه چرا باید تو اینجوری فک کنی؟!

# خاص نوشت : ببخشید که دلتو شکوندم!


 منظور از عاشقانه ارام کجا بود؟؟؟؟! : دی



 

۵۵- من اگه پسر بودم!



من اگه پسر بودم! ( خدا نکنه زبونتو گاز بگیر! : دی)



من اگه پسر بودم الان عین یه پسر خوب شب ۵شنبه رفته بودم بیرونو داشتم واسه خودم عشقو حال میکردم! اینجا ننشسته بودم بازی کنم!

یه موتور داشتم باهاش میرفتم مستی رو بر میداشتم میفرفتیم شیطونی!

یه دنیا باحال تر از این اقا پسرای مزخرف بودم

اصلا خودمو نمیگرفتم!

هر روز صب میرفتم دوس دخترمو بوسش میکردم (ـ عجب بیکار بودما!: دی)

هر روز ادکلن زده خوش بو و خوشملو ناناز میرفتم یونی! چیه این پسرا یه ذره خوشبو نیستن فقط بوی سیگار میدن ادم عقش میگیره!؟ : دی

مو هامو کوتاه میکردمو همیشه مرتب بودن!

وقتی یه دخترو میدیدمو بهش زل میزدمو کلا دختر دید میزدم و هر غلط دیگه ای میکردم هی افه نمیومدم من اصلا با دخترا حال نمیکنمو پیف پیف دختر بو میده و از این حرفا!

خودمونو که گول نمیزنیم حداقل خودمون میدونیم چه قد ما پسرا چشمو دلمون پاکه!

کلا از این گنده دماغا نبودم!

همیشه یه لبخند از اون خوشمل باحالا میزدم!

یه کم کمتر از با حاشیه حرف میزدم (بابا نمیمیری که حرف دلتو عین بچه ادم بزن)!

کلا نوع احساسمو عوض میکردم اینقد زمختو خشن نبودم!

یه کم درک میکردم با کوچیک ترین چیز حتی یه لبخند میتونم به یه نفر امید ببخشم شادی بدم!

کلا با اینی که الان اقایون هستن فرق داشتم!

با این بازی های مزخرف پلی استیشن تا این حد حال نمیکردم!


یه کم جیگر تر به نظر میومدم!:پی



* خوب خدا رو شکر میکنم که دخترم

و این دختر بودن یه حس نابه که هیچ پسری هیچ وقت نمیتونه حتی تصورش هم  بکنه !

و میگم هی خدا مرسی که من میتونم این همه احساسو تو خودم و تو روحم بگنجونم!

و خوشحالم که این احساسی که تو وجودم هست یه حس شرطی نیس هیچ قیدو بندی نداره من هر کیو بخام دوس دارم بدون هیچ دلیلی بدون هیچ انتظاری! بدون هیچ منتی! خدا رو شکر که خیلی از این چیزایی که من میبینمو یه مرد قدرت دیدنشو نداره!

مرسی بابت این همه لطافت ٬ این همه ذوق٬ این همه صبر٬ این همه تحمل  و این همه روشنی که من حسشون میکنم!

مرسی که من یه موجودم عین شبنم! عین بارون بهاری ٬ عین خودم!

مرسی که کمتر  و دیرتر از یه مرد به این همه روزمرگی عادت میکنم!



**گاهی وقتا دلم تنگ میشه واسه ادمایی که از خودم روندمشون! عین اون ماهیه تو تنگ که دلش واسه تنگش تنگ شده منم دلتنگشم !






۵۴- من کیم؟



* مدت های مدیدیست در این سوال گم شده ام :من کی ام؟


حالا واقعا من کی ام؟|( اگه کسی چیزی در مورد من میدونه بگه!)



** همه چیز حتی خودم دست به دست هم داده ایم که دهنم را اسفالت کنیم ! چرا؟ نمیدونم؟