127-

این که حس کنی یه نفر داره تو وبلاگت میچرخه و میخونه و صداش درنمیاد باحاله کلا!:دی

اون ی نفره پیدا نشد شایدم شده!:دی

حس میکنم ذهنم خابیده! چون هرکتابی که میخونم تو این دوسال یا هر فیلمی که میبینم اگه بهم بگی یه خط ازش تعریف کن هیچی یادم نمیاد به خصوص کتابارو! فک کنم سمفونی مردگانو بیشتر از 3بار خوندم توی دو سال !ولی دریق از یه خط! حتی خیلی از شخصیتاشم یادم نیس! اندکی نگران خودمم! کسی راه کاری نداره!

یکی از چیزایی که اینجوریم کرده حس میکنم کم بودن مطالعهمه و همچنین سرسری خوندشه! کلا تند میخونم همه چیزو!یه چند تا کلمه از یه جمله رو که دیدم ذهنم بقیشو میفهمه دیگه نیازی به کامل خوندن جمله نیست بیشتر با چشمام میخونم تا با زبون !

شایدم مال این باشه زمانی واسه کتاب خوندن، شعر خوندن ، موزیکای خوب و ..... نمیذارم!

کلا حس میکنم زندگی نمیکنم!نمیرم جاهای جدیدو پیدا کنم! چیزای جدیدو امتحان کنم ;کتاب بخونم! برم طبیعت! ادمای جدید! اینا!کلا لذتی نمیبرم از زندگی! بده ، خیلی بده !

نظرات 2 + ارسال نظر
جاوید پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 13:26 http://nighthowls.wordpress.com

حداقل رمان‌هایی که می‌خونی رو عمیق بخون.
و یه چیزی، نذار به روزمرگی بیوفتی، چون می‌شی یه مرده‌ی متحرک و این خیلی بده

سعی میکنم وکردم! ولی فایده نداره! این همه اینور اونور میخونم تیکه هایی از کتابارو که خوندمشون ولی عمرا همچین چیزایی رو یادم بیاد!
چشم! نمیذارم !:)

- جمعه 6 دی 1398 ساعت 21:24

دریق نه مینا دریغ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد