133-

 

آری آغاز دوست داشتن است

گر چه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

۱۲۰-تعریف نشده

 بعضی ازکلمه ها هستن تعریف نشدن برای هر فردی یعنی همه تعریف مشخصی از مفاهیم دوروبر ندارن مثل غریبه ! تنفر! هرچی فکر میکنم میبینم نمیتوننم حد مشخصی واسه خیلی کلمه های این مدلی پیدا کنم!  از غریبه شروع میکنم!

۱۱۸ - یخما


کاش اونقد خل میشدم یهو که تو برف پیاده میومدم تا خونه

کاش میشد گفت گوربابای امتحانا

کاش ..............


دلم یه جوریه!


* البوم جدید داریوش محشره!

۱۱۰- من بی من


با اگاهی تمام به جنگ میروم به جنگی که نتیجه اش خیلی وقت است که مشخص شده از ۲۰سال پیش٬ اسمش را جنگ نمیگذارم میگویم بحث! ولی خوب نمیدانم چرا من وقتی خیلی خوب مبدانم نتیجه چیزی جز سکوت نیست  اما باز !!!

باز منم باید بروم نمیشود هینطور نشستو نگاه کرد حداقل سالی یکی دوبار باید گفت هرچند بیهوده! هرچند مثل همیشه !

ادم دردش میاید وقتی جایی برای زندگی نیست! وقتی هیچ جایی برای اسایش ندارد! پس کی قرار است پیدایش کند نمیدانم!


۱۰۶- ورود ممنوع

تعریفم از ارامش از تنهایی از سکوت از همه چی به هم ریخته میتونم بگم دلم تنهایی میخواد نه به این معنی که کسی پیشم نباشه کسی باهام حرف نزنه همه جا اروم باشه نه!دوس دارم کسی کاری به کارم نداشته باشه . ازم سوال نپرسه ازم انتظار جواب نداشته باشه . نخوان که باشم وکه باشن.مشکلاشونو نریزن سر من. نخوان نزدیکشون باشم نزدیکم باشن! وارد حریمم شن .ذهنمو درگیر نکنن. مشغله فکریم نشن! از موضوعات جدیدی که واردمیشن به ذهنم بدم میاد! یه ورود ممنوع باید بزنم درش بگم این که میبینی تعطیله لطفا وارد نشین!!

بعضی جاها هستن بی نهایت ارامش بخشن بی نهایت بی دغدغه هستن! من اون جارو باید تو زندگیم پیدا کنم!

از اشکایی که رو صورتم میلغزن میترسم جدیدا!


ادمایی هستن توی زندگیت که خیلی دوسشون داری خیلی دوست دارن ولی راحت نیستی باهاشون راخت نیستن یاهات! مدل درد کشیدنشون با تو فرق داره البته این فکر منه! هرچه قدر سعی میکنی کاری کنی که نزدیک تر شین حس میکنی دورتر شدی حس میکنی سخت تره !ربطی هم به عمق رابطه نداره به خود رابطه ربط داره! شاید دلیل اینکه نمیتونم نمیشه اینه که نیست وقتی حالم بده نیست کسی که من بگم اشک بریزم اون دستاموبگیره و فقط گوش بده بدون یک کلمه حرف .نگاه کنه همین. نگه غصه نخور درست میشه نگه عزیزم  نگه جونم . بگه مینا و گوش بده همین!

هیچیم به ادمی زاد نرفته!

  با کلمه ها خوب رابطه برقرار نمیکنم! لحن کلمه ها٬ احساس پشت ساده ترین کلمه ها اوناس که ارومم میکنه!


۹۹- این پست خودگویه های من با خودم است!



گاهی پیش میاد که زیادی انتظار داری  هم از خودت هم از طرف مقابل ! شاید حق باتو باشه ولی حق نداری زیادی بخوای! خوب کار داشته ! کار داره! ولی همچین حقیو نداری که بگی چرا ۴ ساعته ازت خبری نیس! 

کلا ما ادما چیزای گندی هستیم! اولش با خودمون یه عهدایی میکنیم که خیلی راحت میذاریمشون زیر پا !


اولش به خودم قول میدم مینا سعی کن  بذاری ازاد باشه٬ محدودش نکن ! نخواه همیشه باشه ! نریزش به هم ! مگه خودت همیشه متنفر نبودی از ازاد نبودن ؟مگه همیشه نمیترسیدی که یه جایی محدود شی؟  فک میکنم زدم زیرش شایدم بدجوری خوددرگیری دارم!

ناراحت نیس از این که بهش گفتم بی معرفت ناراحت نیس که بهش گیر دادم

ولی خودم که هستم ! خودم که میدونم خلاف اونی که قول دادم به خودم عمل کردم! خودم که میدونم چمه!

خودم که میدونم بیخود بهونه میگیرم !بداخلاق شدم! مزخرف شدم! همش دعوا راه میندازم!

همش میرم تو خاطره ها! دیروز به درو دیوار دوتا اتاق نگاه میکردم به همه جینگولیایی که اویزونه اینور اونور یا یه جا گذاشتمشون که خراب نشن! یادم میومد اینا رو هر کدوم کی کی بهم کادو داده! همون روز میومد جلوی چشام!

خرس خوابالو یی که مانی دادو نینیشو زهرا! لاک پشتای مانی! لیوان مهدیه که یه گاو ازش اویزونه! ! دوتا مجسمه عاشق و قلب شکسته رعناو پگاه! ساعته که دونا خرس روش دارن کار بد میکنن  و لعیا داد و خرس صورتیه سمیرا که هروقت میفته شبا روم میترسم میپرم از خواب ٬ قاب عکس مستی ! اون پولایی که عیدی به زور از مریم گرفتیم! روسری که فرشته سوم راهنمایی به هممون دادو من سبز یشمی شو برداشتم! عروسک بی ادب ساناز! دیوان حافظ ساناز! دسبند مرجان! بولیز بنفشه مرجان! کلثوم ( یه عروسک زشت) که سعیده داد ! اپ! ( یه قورباغه سبز با چشای سفت!) که هیچ مدلی نمیدونم چه جوری بغلش کنم!  دو تا عروسک قرمزو سفید! یه بولیز سرخابی! یه دیوان فروغ! یه دسته کلید! یه کتابچه متولدین اردیبهشت! یه دفترچه قرمز !  دسبندای نازی گردنبند خوشمله نازی! دوتا دسبند یکی قهوهای یکی ابی! کارت پستالایی که عاشقشونم( هیچیو نشون ندن  نشون میدم مرجان خطش طی ۷سال فرق که نکرده هیچ داغون هم شده!) گردنبند مستی که نصف قلبش دست منه! ٬اون جعبه موزیکاله که هنوزم نمیفهمم کجای صداش دلنشینو عاشقونس؟! جعبه جواهرات مرجان! دسبند چوبی لعیا  که دست هیشکی نمیدادمش! خونه چوبی سعیده ! یه تقویم ممنوعه! یه دفترچه خاطرات ممنوعه! ( همینجا وصیت میکنم همون لحظه ای که مردم این دوتا رو بسوزونین! یعنی چی کل ملت بفهمن من چه اراجیفی دربارشون گفتم!) و ....... ( دیگه چیزی یادم نمیاد که بخوام  نصفه شبی بگم!) گل خوشکامو راستی چی کار کنم! مامان میخواد بریزتشون دور!


نمیدونم یه روزی که خواستم برم از این خونه باید اینارو ببرم یا نه اگه ببرم اتاقم میشه خونه ارواح!نبرم خاطره هامن چی کارشون کنم خو؟


پ . ن ! : میخوام جفت وبلاگارو حذف کنم یه فرد بیکار جهت سیو اینا با تمامی نظراتشون نیاز دارم! پول هم میدم! ( پیشنهاد کار به مرجان!)  فعلا اون یکی رو سیو کنه تا بعد ببینم چی میشه اگه کارش خوب بود بدم اونم رو درست کنه!



۹۷- پر از خالی !


پرم از همه مدل حس مزخرف.  پرم از پوچی گند! یکی منو بکشه بیرون! 

یکی بیاد  یه چیزی برداره سرمو بشکافه مغزمو بریزه بیرونو درشو ببنده!

۹۶- زمستون بود!



+ چرا دستاتو  از تو جیبت بیرون نمیاری ؟


-اخه عادت دارم . هوا هم که سرده.(  دستات قرار نیس گرم کنه یخی این روزا رو!   )



* امسال زمستون دستام یخ کرده تو جیبم نیس !


۸۳- تیک تاک شمردنی نیس!



هیس !


 اگه حواستو جمع کنی میشنوی !


تیک تیک ثانیه ها کرکننده شده !


 ولی اگه بخوای میشنوی ! میبینی!


......



۷۹- هر از چند گاهی به یادم بیاور!



یادم رفته بود

یادم رفته بود تنهام!

مرسی از یاداوریت دوست عزیز!

مرسی که داری تنهاییمو به رخم میکشی با حرف نزدنت!

هر از چند گاهی به یادم بیاور این تلخی مزخرف تنهایی رو!