۷۲- یک عاشقانه ارام



همه جا خلوته! ساکته!

تو سوت میزنی من عشق میکنم !

یه دیوونه ازت یه چیزی میپرسه سوت نمیزنی! من میگم بمیر... ساکت شو داشتم عشق میکردم!

دوباره سوت میزنی با یه ریتم خاص ! من دوباره عشق میکنم!

دیگه نمیزنی یه چند لحظه میگذره  میگم دلامصب بزن! اما نمیزنی !

پا میشم میرم ! میگم خدافظ ! دلم سوت میخواد ولی هنوز!







۷۱-گزینه دو!


 ۱ - میتونم از ننه ( مامان بزرگ مامانم) که بیمارستانه و عفونت وارد خونش شده  و دکترا قطع امید کردن و گفتم بگید دخترش بیاد ببینتش بگم و بگم چه قد کل این قضیه  از مغزمچیزی جا نذاشته 


۲- میتونم از تولد امیرو شیطونی دیشبو منو دلتنگی یهوییو نبود اونی که باید باشه و نیستو (البته فک نکنم بیاد مهمونی این مدلی!) و اینا بگم که کلی خوش گذشت و همه چی سیادم رفت واسه یه شب حتی اگه مصنوعی بود! بگم!


۳- میتونم از همه خستگیم بگم که عین یه خر کار کردم خودمونیم  دارم خانوم میشم یاد  گرفتم یه مهمونی ۲۰ نفره رو راه بندازما!



۴- میونم از پاچه گیریام بگم!


۵- میتونم از یه پسری بگم که تو سربازیش  مسئول اعدام بوده و طنابو مینداخته گردنشون یا ۴ پایه میکشیده! گوه به گور این ادمای ...... که زندگی یه ادمو میتونن اینجوری نابود کنن ! ولی اون سعی میکنه نابود نشه! حداقل یه ادمه!



ولی از هیچی نمیگم!




۷۰- نیازمندیها!



 به یک ناز کش جهت کشیدن ناز فراوان در همه حال نیازمندیم!


به یک گوش شنوا جهت شنیدن غرهای بسی زیاد نیازمندیم!


به یک کیف پر پول جهت اهدا به اینجانب نیازمندیم !


به یک دل خون جهت گریه همراه ما نیازمندیم!


به قول یکی از دوستان٬ به تو نیازمندم!



۶۹-نه سلامی نه علیکیْ



این قد بی حسو حالم که کلاسمو میپیچونم میام خونه یه ساعت جسد میافتم اونجا! اینقد بهم فاز میده وقتی تو خوابو بیداری بهم میگن یخ در بهشت میخوای؟

!

اینقد از این جا بدم میاد که حد نداره! دادم با چشام میبینم خودم نیسم!


نمیدونم اون مینا کجاست ولی همونو میخام ! پر انرژی !


خسته شدم از بس بهم گفتین زشته ! بده ! عیبه! نکن! این منم میخوای بخواه نمیخوای هم به درک! مشکلی هست؟!


خسته ام ! بعد از این که توی یه مشکل به اینجاش رسیدم که تب کردم! یعنی تمومه! 

 

اصلا حوصله تولدو مهمونیو اینا رو ندارم! اصلا حوصله ندارم برم کادو بخرم!


داره به امتحانا نزدیک میشه ! من اصلا دلم نمیخواد شروع شه!

دلم تابستونو میخواد!


حتی حس نق زدن هم ندارم!


پاچه هم میگیرم! تازشم پاچه امیر هم گرفتم!همینجا میگم ببخشید! شوکولات میخوای؟!!


جدی جدی تب دارم یعنی اینقد مهم بود واسم!؟







۶۸- نه من نه تو !


نه من میتونم ساکت شم بریزم تو خودم نه تو میتونی حرف بزنی! پس بهترین جا واسه دادو بیداد وب قبلیه

* کسی پسورد خاست بگه !


**تنها جایی نرو از دستت اینقد عصبانی ام که یهو دیدی گرفتم زدمت! با دوستات باش! فک کنم امروز یه ثانیه دیگه اونجا بودم اشکام هم میدیدی! 


***بی دلیل بغضم میخواد بشه  گریه ام ! بی دلیل یه شونه میخام ! تا فردا وقت داری !





۶۷- از مزایای خفه خون گرفتن!


یادت باشه بزرگتری یادت باشه تو روت هیچ وقت واینسادم یادت باشه هر وقت خاصی بهم تهمت بزنی حواستو جمع کنی که من خیلی حساسم رو این یه مورد ! یادت باشه وقتی داری لیچار بارم میکنی هیچ وقت نمیگم نه دروغ میگی ! میگم چشم !میگم راس میگی! میگم حرمتشو نگه دار یادت باشه از بی اعتمادی متنفرم ! یادت باشه این دفعه که از جای دیگه پر بودی حق نداری سر من خالیش کنی ! یادت باشه کم کم لبریز میشم ! یادت باشه اگه بریزم دیگه هیچ کاری نمیشه کرد یادت باشه وقتی یه چیزی میگی نصفه نیمه نگی اگه درسته ازش دفاع کن نگو فک کن یادت میاد ! یادت باشه وقتی نمیونم داد بزنم بغضم میشه مشتم که گره شده یهو به خودم میام میبینم دستم خونیه! از بس فشار دادم ناخنامو توش!یادت باشه ذره ذره جمع میشه !

۶۶- ویار این روزهای من !



  من دلم بلال٬ ذرت مکزیکی دم پاساژ ونک ٬ سیب زمینی سرخ کرده بزرگ  ٬ لواشک خیلی ترش زغالخته٬ و یه بوس کوچولو  میخواد!



۶۵- نگاه هایم در خود خفه شده اند!



    به من جراتی ببخشای که وقتی نگاهمان گره خورد برنگیرد چشمهایم این مستی بی پایان را از من و  تو !

 توانش نیست . تو اراده کن! 





۶۴-جام زهر


 

    جام زهرم را بیاورید!


   شاید شستسشو دهد تلخی این روزهایم را !


   شاید به  این سرمستی اشک بار پایان دهد!