از اردیبهشت 94 هم خیلی گذشته و روند سالی یه پست هم رعایت نشد.
خیلی حرف برای نوشتن هست که نوشته نمیشه!
عقیده داره دارم افسرده میشم و نییاز به شولوغی اطرافم هست که فقط 100 اون نباشه!هم درسته هم درست.
چرا معده من با حلوا واکنش بد نشون میده؟ من که هر اشغال دیگه ای به خوردش میدم.
الان ی ساعته دارم سعی میکنم بنویسم ولی نمیاد چیزی
چرا پستای اولیمو نشون نمیده؟
به تو دو لیستم بک اپگرفتن و پاک کردن اینجارو اضافه کنم! پس چرا پست مینویسم الان؟
همیشه آدم ددلاینای زیر پا گذاشته ام اینو حتی این وبلاگم میتونه با دوتا پست اثباتش کنه.
همیشه هم توی عنوان پیدا کردن مشکل دارم.
گاهی باید یه سری عادت ها رو بازیابی کرد!
تنها و تنها چیزی که منو خوشحال میکنه خودمم! که بخام شاد بشم! و همه چی میتونه حالمو خراب کنه که اونم خودم مسئولشم!
اینکه خوب باشی در کنار خوبات هرکسی ندارتش!
اینکه بعد اون لحظه چیا عوض میشه !اصن فرق کردنش فرقی میکنه؟! یا باید عوض شه؟!
چرا اینقد بعضی آدما زبونشون تلخه!؟چه جوری میتونن اینجوری بسوزونن آدما رو؟! چرا قضاوت میکنن ومیخان بقیه قضاوتشون نکن!
دلم میخواد بشم یه خودخواه کثیف!یکی که خودمم دوسش ندارم اونقد که بقیه برن از دورو برم!