دارم از سر خیابون رد میشمو به این فک میکنم که اوضاع مالی این ماه داغونه یه بچه جلومو میگیره میگه خاله بخر! بخر! میخرم بهش عیدی هم میدم!!!
میخرم ! واسه دفعه اول نیت میکنم و می خرم میشه این!
سینه از اتش دل در غم جانانه بسوخت
اتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از اتش مهر رخ جانانه بسوخت
همین!!!
گرمای سوختن رو حس میکنم و تبریک میگم ، به هر حال بس بهتر از بی غمیست !
هر کسی فال رو به احوالات خودش میخونه و معنی میکنه اما من با خوندن فالت این یادم اومد
« همه گویند فلانی ناله کم کن
تِ (یعنی تو) در خیالٌم، چون ننالٌم»