۲۱- بارون ! من ! دیوونگی!


    بارونیه هوا مثل من! سرده مثل من! هوای محشریه واسه خیس شدن ! واسه فراموش کردن!


   گاهی وقتا یه چیزایی میبینم که سوال میشن برام ! مثل امروز و تنها با فحش دادن به طرفه که شاید بتونم این بی جوابی  ها رو اروم کنم! چرا ؟؟؟


   امروز ذهنم سوال بارون بود! حتی اطرافمو نمیدیدم از بس از خودم میپرسیدم!


هانی  میگه چته؟ یه ارزو کن !داره بارون میاد!

میگم الان دلم یه کسی یا یه چیزی رو میخاد عین یه بچه که ساده هست اما سخته ارومه اما زنده تغیر میکنه خیلی چیزی واسه کشف کردن داره جذابه کم توقعه زود قانع میشه همیشه هم بچه میمونه ! میگه دیوونه ایا ! میگم کم نه!

 دوس داشتم سوالامو مینوشتم !



نظرات 5 + ارسال نظر
Miss.MarY !! شنبه 8 اسفند 1388 ساعت 18:17 http://www.Miss-Mary.blogfa.com

بی ربط نوشت : یه جا خوندم فحش گونــه ای از التمــاس است !!

+ مینــا ؟! یه چیزی بگم ناراحــت نمیشی؟! اون وبلاگتو بیشتر دوست میداشتم !! با بلاگ اسکای حال نمی کنم !! احساس غربت میکنم تووش !!

مجتبی شنبه 8 اسفند 1388 ساعت 19:08

چقدر مبهم!!!!

محمدحسین یکشنبه 9 اسفند 1388 ساعت 00:35 http://physicsscu87.blogsky.com

۱۹۸۴ یه شاهکاره.
درسته که یه فضای ترسناک از آیینده ست (یه مقداریش رو الان می بینیم)ولی قرار نیست که همیشه همه چیز به خوبی و خوشی تموم بشه.
امیدوارم آینده ی ما این نباشه

محمدحسین یکشنبه 9 اسفند 1388 ساعت 23:47 http://physicsscu87.blogsky.com

من کتابش رو خوندم
چند تا از دوستام هم همینطور اولین با ربود از فیلمش میشنیدم

زهرا چهارشنبه 12 اسفند 1388 ساعت 20:18

به شهر ما میگی جهنـــــم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:)
ایشالا که حال دایی زودی خوب میشه و مشکل خاصی ندارن.
دعا کن براشون عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد