۱۳-




 سخت فهمیدم !


تلخ فهمیدم!


ولی فهمیدم !


فهمیدم منو تو یکی نبودیم !


خیلی وقته فهمیدم اما!


تو چرا هیچ وقت نفهمیدی  همه چیز  فقط به خاطر خودت بود ! 


چرا نخاستی واسه یه بار هم شده بگی حرفاش از سر دلسوزی نیس!


دوسم داره! دوستمه!؟




نظرات 4 + ارسال نظر
من تنها پنج‌شنبه 22 بهمن 1388 ساعت 23:44 http://mane-tanha.blogsky.com

گفته بودم که خاطراتم را با تو نوشته ام،
شاید اصلا سیستم وجودی من با رمز تو بالا می آید.
نمیدانم!
اما چرا نخاستی واسه یه بار هم شده بگی که دوستم داری.
کجایی آرزوی من؟

Maziar پنج‌شنبه 22 بهمن 1388 ساعت 23:51

khoosoosi dari oonja

مرجان جمعه 23 بهمن 1388 ساعت 17:57

سلام تمام اون چیزایی که تلخ می فهمی وسخت می فهمی هم بالاخره یه روزبرات عادی می شه به شرطی که بتونی باورش کنی!
می دونی اونی که دوست داره وردش می کنی خیلی سختی می کشه ولی قبول دارم که توم مقصرنیستی...

ویکی پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 13:09 http://zehnekond.blogfa.com/

مطمین باش فهمیده....مگه میشه یکی دوست داشتن را نفهمه..فقط چون نمیخواند قبولش کنند تا بشه تعهدی واسه بعدشون...سعی میکنند خودشون و طرف را گول بزنند..این زندگیه.از ترس پیش اومدن خیلی چیزا.خیلی چیزا را اورونه جلوه میدند تا...میگذره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد