۶۷- از مزایای خفه خون گرفتن!


یادت باشه بزرگتری یادت باشه تو روت هیچ وقت واینسادم یادت باشه هر وقت خاصی بهم تهمت بزنی حواستو جمع کنی که من خیلی حساسم رو این یه مورد ! یادت باشه وقتی داری لیچار بارم میکنی هیچ وقت نمیگم نه دروغ میگی ! میگم چشم !میگم راس میگی! میگم حرمتشو نگه دار یادت باشه از بی اعتمادی متنفرم ! یادت باشه این دفعه که از جای دیگه پر بودی حق نداری سر من خالیش کنی ! یادت باشه کم کم لبریز میشم ! یادت باشه اگه بریزم دیگه هیچ کاری نمیشه کرد یادت باشه وقتی یه چیزی میگی نصفه نیمه نگی اگه درسته ازش دفاع کن نگو فک کن یادت میاد ! یادت باشه وقتی نمیونم داد بزنم بغضم میشه مشتم که گره شده یهو به خودم میام میبینم دستم خونیه! از بس فشار دادم ناخنامو توش!یادت باشه ذره ذره جمع میشه !

۶۶- ویار این روزهای من !



  من دلم بلال٬ ذرت مکزیکی دم پاساژ ونک ٬ سیب زمینی سرخ کرده بزرگ  ٬ لواشک خیلی ترش زغالخته٬ و یه بوس کوچولو  میخواد!



۶۵- نگاه هایم در خود خفه شده اند!



    به من جراتی ببخشای که وقتی نگاهمان گره خورد برنگیرد چشمهایم این مستی بی پایان را از من و  تو !

 توانش نیست . تو اراده کن! 





۶۴-جام زهر


 

    جام زهرم را بیاورید!


   شاید شستسشو دهد تلخی این روزهایم را !


   شاید به  این سرمستی اشک بار پایان دهد!




۶۳- همینه که هست!



هنوز ۳ ماه هم نگذشته حتی جایی که نشسته بودیم و بحث میکردیم هم فرق نکرده بود !

سه ماه پیش من دادم در اومده بود که دختر ۱۷ ساله چه وقت شوهر کردنشه با یه پسر بچه ۲۰ ساله ! و میفرمودین نه اصلا هم بچه نیستن  ! این شماهایین که میخواین از زیر مسولیت یه زندگی شونه خالی کنین ! و وقتش  حالاس ! 

حالا میفرمایین یه دختر ۲۰ ساله با یه پسر ۲۳ ساله بچه هستنو کل قضیه شون بچه بازیه ! بعد وقتی من دادم در میاد که ۳ ماه پیش مگه نمی فرمودین اونا سنشون خوبه ؟! میزنین زیرش که نه اون موقع هم گفتیم اونا هم بچه ان! ولی نمیدونم کی بود که موهای سر منو دونه دونه کند که تو نمی خای مسولیت قبول کنی خیلی راحت طلبی و ...... ( البته هر دو گروه بچه ان! واسه زندگی مستقل!)

بله اقا جون من ٬ من اساسی راحت طلبم و ارامش خونمو با جای دیگه  عوض نمیکنم !  ولم کنین


* تو یزد وقتی یه کیلو متر راه میری ۵۰ تا متلک میخوری تو تهران ۵۰ روز که بریو بیای دریغ از یکی ! به این میگن تفاوت فرهنگ و تفاوت پسر تربیت کردن ! ولی خودمونیم گاهی وقتا واقعا دلم واسه همین خز بازی هاش هم تنگ میشه ! 


** هر کاری هم بکنی  رفیقای دبیرستان ادم هیچ جوری عینشون پیدا نمیشه ! من عاشق این دور هم جمع شدنای هر دفعه مون  که میایمم حتی اگه دو روز بیام !



۶۲- سکوتم سرشار از ناگفته هاست !



غوغایی هویداست در من ٬بی دست و سر٬ بی صدا

باید ارام گیرد !

سکوتش تلخ میشود انگار !

میترسد از این دلگیری سرد

نمی داند با این چشمها چه کند انها که هیچ وقت خاموش نمیشوند !

مگر میشود سکوت کنند؟! مگر میتوانند ؟!

اولین هایی که لب گشودند و اخرینند !

نکند چیزی بگویید ؟! نکند فریاد کنید ؟!

ساکت باشید چشمها مثل لبها که دیگر خسته اند از گفتن و چیزی نشنیدن ! خسته اند از این گفتگوی یک طرفه !

خاموش باشید !

شاید دیگر نترسد !

شاید ....

شاید این پیله اسودگی‌‌ ِ تنهایی اش را ترک کند.

شاید دو راهیش یک راه شود.

شاید خسته شود از این تنهایی زیر باران رفتن!




۶۱- لاک پشت عجیب غریب خوابای عجیب غریبتر من !


  توی لهجه یزدی بین تلفظ ق و غ تفاوت وجود داره داداش ما این دوتا رو جا به جا میگه از اینجا بود که واسه تعلیم این بچه و کمی تا حدودی اذیت کردنش تصمیم گرفتیم این جمله رو ۳ بار بگه !


محققی در قرقیزستان قورباغه قاسم غول را دزدید :)))))


از اینجا بود که داداشی قصد کشت منو پیدا کرد و و قهره !!!!: دی

 

* دیشب خواب دیدم یه نفر یه لاک پشت داشت که خیلی گردن بلندی داشت و گردنش عین گربه پر از مو بود از بس به این لاک پشتش ور رفتم ازم گرفت گفت داری میکشیش !!!!( خیلی نامرده نذاشت بازی کنم با لاکیش !!!:(  !  )


** من خوبم ! خیلی خوبم ! ........



۶۰- این پست بعد از۲ روز به ۱/۱۲ رسید!



 وقتی دوست ۸ سالتو بعد از مدتها (۵ ماه ) میبینی  یه حس خوبی پیدا میکنی !هی دیوونه جوگیر نشو!





۵۹- من از اصل خویش افتاده ام اما ....!


 گاهی وقتا ادم باید به اصل خودش برگرده !

دیگه بسه ! اونی چیزی که باید میشد و میگفتم گفتم! بسه بقیش با تو!

همیشگی نوشت !



۵۸- طولانی


 

 دلتنگم !

       خیلی !