۳۹- درد بی درمون!



    چرا میگی باید با پنبه سر ببری؟ چرا باید اصلا سر ببرم؟ هان؟یعنی این قد بی منطقه که نمیشه باهاش دو کلمه حرف زد بدون این که کاسه کش سابیشو کرد ؟ یعنی حق ندارم سرش داد بزنم بگم اخه بی وجود نگاه کن ببین چی شدی!نمیشه زد تو گوشش؟ حتما باید ۴ تا عزیزم مسخره نثارش کرد که بشه باهاش حرف زد ! اه مزخرف!



۳۲- درد سر

 

    تف به هر چی سر درده که واسم هیچی جا نذاشته  حتی رمق بازی کردن با یه بچه ۴  ماهه

اگه سرم ترکید حلالم کنین :دی پول که ندارم اما دفتر چه خاطراتمو مامانم نباید بده به کسی ! جیزه! : دی

۲۵- من ! نقاشی! پیکاسو بازی

 

   امروز خیلی نقاشی کشیدم خیلی حال داد یادم اومد یه روز تو باغ چه قد نقاشی کشیدیمو البته با ابرنگ چه قد صورتمونو خوشمل کردیم ! چه قدر دلم خواست اون روز تکرار شه ! تقریبا عین اون روز بود با این تفاوت که نبودی ! بقیه بودن!



تا حالا دوماد به این کودکی فنچی نینیی ندیده بودم ۲۰ سالشه! اخه من چی بگم! ایشالا خوشبخت شین ! همین! بقیه حسم قابل گفتن نیس!


من نمی دونم کی بهش اجازه میده اقا بالاسر بازیشو واسه من دراره؟ اصلا برو به زنت بگو نمیخام همه ببیننت از این لباسا نپوش  کتتو بده به اون که یخ نکنه! چششو دور دیدی؟ ببینه که دهنتو صاف میکنه بدبخت!

اصلا چرا تو باید تو عروسی باشی ؟ کی تورو دعوت کرده بود! واسه چی باید یادم بیاری که من همه چیو به هم زدم؟ چرا باید متلک بگی که من مال کیم؟ چرا باید بگی خوش به حال اونی که تو باهاشی؟

اصلا اینا به تو چه؟ به تو چه که من کجام و با کی؟ مگه تو کی هستی؟

من میخام برم سینما چهار شنبه یا جمعه نمی دونم چه فیلمی پیشنهاد بدین: دی



۲۴-


   چند روزه که دایی بزرگم مریضه شاید یه ماه بشه حال دیگه از این دکتر به اون دکتر و این همه ازمایش هیچ کودومش فایده نداشته. هنوز تشخیص ندادن که واسه چیه پاهاش تا بالا ورم کرده !تیکه تیکه هم خون مردگی شده! تو روز حتی ۱۰ بار هم غش میکنه !(نمی دونم شاید هم غش نباشه چون بی حال میشه دهنش قفل میکنه ولی میفهمه چی میگیم . )


از دگتر کلیه و کبد تا دکتر مغزو اعصاب و انواع ازمایشی که وجود داشته داده !  سی تی اسکن مغزی هم شده ولی هیچی تشخیص ندادن ! این اوضاع این ماهمونه! همه عصبی و داغون ما فقط مامانو اروم میکنیم چون اوم مریضه! به خاطر سنش مشکل استخونی داره که با عصبی شدنش بدتر میشه!


میتونم بگم تا این یه ماهه شبی نبوده که از ترس خوابای بدم یهو نپرم!

قاطی کردم دیگه ! ظرفیتم تموم شده وقتی یه مشکلی دارم از هر جهت دیگه ای هم همه خراب میشن رو سرم!

دو هفته هست از درد معده نمیتونم نفس بکشم! مستی میگه عصبیه!


این وسط دلم به حال بچه هاش میسوزه! یه پسر داره اسمش سیناس خیلی تو داره! خیلی خیلی خودداره! یه ذره هم نشون نمیده که ناراحته ولی از حرفش که داشت به مامانش میگفت اینا واسه چی اومدن اینجا بابام مریضه حتی نمیتون حرف بزنه نیان ! دلم گرفت تموم انرژیم گرفته شد!این از یه طرف

از طرف دیگه ساراس که شبا تو خواب می پره باباشو صدا میزنه! جفتشون کوچولو هستن سینا ۱۳ سالشه سارا ۱۱

 

دلم گرفته! مثلن دارم میریم که بریم عروسی! ولی تا حالا هر کودوم از داییام تو مطب این دکتر و ازمایشگاهو .... بودن ! 


از اونور مامانمه که دیگه بدتر از مامانش هی از اونجا حرس میخوره هروقت زنگ میزنه یا میزنگم بغض کرده اونم!  من طاقت ندارم ببینم مامانم ناراحته! اونم قراره بیاد تهران باهامون !


به خدا خسته ام!


خسته ء خسته!



۲۱- بارون ! من ! دیوونگی!


    بارونیه هوا مثل من! سرده مثل من! هوای محشریه واسه خیس شدن ! واسه فراموش کردن!


   گاهی وقتا یه چیزایی میبینم که سوال میشن برام ! مثل امروز و تنها با فحش دادن به طرفه که شاید بتونم این بی جوابی  ها رو اروم کنم! چرا ؟؟؟


   امروز ذهنم سوال بارون بود! حتی اطرافمو نمیدیدم از بس از خودم میپرسیدم!


هانی  میگه چته؟ یه ارزو کن !داره بارون میاد!

میگم الان دلم یه کسی یا یه چیزی رو میخاد عین یه بچه که ساده هست اما سخته ارومه اما زنده تغیر میکنه خیلی چیزی واسه کشف کردن داره جذابه کم توقعه زود قانع میشه همیشه هم بچه میمونه ! میگه دیوونه ایا ! میگم کم نه!

 دوس داشتم سوالامو مینوشتم !



۹ - هردم بیل

 صبح: 


ساعت ۶: ساعت زنگ میزنه  به خودم میگم ۱۰ دقیقه دیگه پامیشم !

ساعت ۶.۱۰: بازم ۱۰ دقیقه دیگه !

ساعت ۶.۲۰ : بازم ۱۰ دقیقه دیگه !

اخرش میگم پاشو مینا ظهر که اومدی بخاب ! با این امید پا میشم یه نگاه به ساعت میکنم ۶.۴۵ شده بدو بدو حاضر میشم ! میرم یونی ! تحمل یونی هم سخت شده! خیلی سخت ! یکی بهم انگیزه بده !

  حس تنهایی داره وسم درد ناک میشه ! حس بدیه که مبارزه باهاش داره خراب ترش میکنه ! اهای مردم من از تنهایی از دل مردگی میترسم ! من از سنگ بودن سنگ شدن میترسم !


ظهر :

میام بخابم !دو  ساعت رو مبل ولو ام خاب نمیرم ساعت ۶ فحش میدم دیگه میگم اخه چته دختر ! چه مرگته؟  تو که درگیر هیچی نیسی چرا چشات رو هم نمیان؟!‌ هان؟ بگیر بخاب دیگه !

ولی خاب نمیرم

میرم سراغ علی!



شب:

دارم راه میرم پام میخوره به در ناخونش میشکنه خونش میزنه بیرون ! میگم حقته میخاستی کوتاهشون کنی ! 





یکی از سرگرمی های بزرگ زندگیم وبگردیه دوس دارم نوشته های همه رو بخونم ولی دوس ندارم ادبی بنویسم ! البته استعداد هم ندارم !

دوس دارم بخونم اینجوری حس ادما بیشتر منتقل میشه بهم

یه کشف باحال کردم بسی ذوقیدم!الن کلشو خوندم ! ناراحت شدم و بهش حق دادم همین ! باید خیلی سنگ شده باشم که اینقدر سرد برخورد میکنم ! خیلی سرد ! خیلی سنگ!


یه وبلاگ باحال هم رفتم به اسم کودکان اردیبهشت :اینو خوندم از توش 



اردیبهشت!


کودکان تو با هر قطره اشکی


آب میشوند..


با هر لبخندی اما


می شکفند...


کودکان تو شاید


میل غریب


ماندن و سبز شدن دارند!




خیلی ناز بود خیلی دوسش داشتم !


گاهی اوقات بعضی وقتا یه نوشته هایی میخونم که  حس خوبی بهم منتقل میکنن ! فک میکنم مال منه در باره منه!





مامانم میزنگه جایی نیستم کع درست حسابی بتونم بحرفم ‌! میگه برات فال گرفتم حافظ خوشحال باش زندگی قراره شیرین شه ! میگم من که چیزی ندیدم تا حالا ازش  چشام خیسن ولی ............. میگه ناشکری نکن !
بغض کرده معلوم نیس دوباره چی شده که این جوری دلش گرفته اینجودی دلتنگه ! میخام برم پیشش بلیط نیس میگم با اتوبوس بیام؟ میگه مطلقا نه!

۶ - اعتزاض

       


        این پست چند بار ویرایش میشود!



بعدا تر نوشت: دی :


از خاب پامیشم و میام سراغ کامی . مسنجر باز نمیکنه! وبلاگم باز نمیکنه! جیمیل هم باز نمیکنه! میرم سراغوبگردی اینترنت خابیده !سرعت داغونه ! یه خورده فحش حواله اون کودن ها میکنم! میرم سراغ شیر موز درست کردن ! بستنی تداریم به علی میگم برو بگیر بیا اونم دیگه بدتر از من! اخرش یه مگنوم بر میدارم میریزم توش ! گردو هم میریزم ! خیلی خوشمزه شده ! دوباره میرم که بارون بخورم ! یخ میزنم برمیگردم!(اخه کاپشن هم نپوشیدم!)






بعدا نوشت :

یه شبانه روزه داره بارون میاد !یه شبانه روزه همش میرم زیر بارون ! :دی 

یه شبانه روزه استخون درد دارم!( سرما نخورده باشم؟!)




اون اقا یا خانومی که برام نظر خصوصی دادی توی وبلاگ قبلی و اینجا خبرم کردی یا هر کس دیگه ای که نظر میده و خودشو معرفی نمیکنه که بشناسم حداقل یه ایمیل بذارید که بتونم جوابتونو بدم

اخه من قرار نیس بزنمتون یا اینکه فحش بدم  از نظرتون استفاده میکنم بهش فک میکنم با معرفی نکردن نشون میدین اشنا هستین ولی من خوشحال میشم بدونم کی هستی! لطفا برام یه ادرس ایمیل یا وب بذار  مرسی!


کسی چیزی مزخرف تر از انتخاب واحد دیده؟ من دیدم:دی ( انتخاب واحد واسه علی !): دی


۳ -



کی گفته من اصلا یهویی دلم هوس نکرده تابستون شه؟


کی  گفته من دلم نمیخاد همین الان لباسای تابستونی جینگول پینگولمو بپوشم؟


کی گفته من دارم میرم خونه ( یزد) این همه بارو بندیل همرا خودم ببرم که یهو لباس نانازا رو ببینم بعد دلم بخاد بپوشمشون ولی چون هوا سرده نتونم ؟


کی گفته من مبانی بلدم که همش دارم ول می چرخمو یک کلمه هم نمیخونم ؟


کی گفته من دلم تنگولیده واسه شیطونی با اقاهه که قبلا بودو الان نیس(خداییش با دیدن اون بولیزه که کادو بود دلم یهو خواست که باشه )خوب دیگه نمیشد با هم باشیم  و خودم بهش گفتم بای بای هانی! (لطفا درموردش سوال نشه!!!)


کی گفته فارسی اسونه  و من نمی افتم؟


کی گفته من اصلا دلم یه سینما رفتن نمی خاد؟


کی گفته من اصلا استرس ندارم  واسه نتیجه ریاضی که زده فعلا تو سایت صفر؟


کی گفته من صبر عیوب دارمو اصلا صبرم تموم نمیشه و اخرش یه جوری با این محسن یه دعوای حسابی نمیکنم؟


کی گفته من دلم اصلا واسه مهدیه و مرجان شور نمیزنه ؟(یه خبری از خودتون بدید نگرانم )


کی گفته من حس و حال اپ کردن دارمو اصلا هم چرتو پر نمی نویسم ؟