166- تنهایی

میخاستم بنویسم آدما تنهان خیلی هم تنهان اما دیدم شاید نباشن. اما اگه تنها نباشن حتما تنهایی رو چشدین .

تنهایی شاید نبودن باشه شایدم نبودن اون که باید باشه، ولی اگه اونی هم که باید باشه بود باز هم تنهایی هست.

تنهایی  شاید دوربودن در عین نزدیک بودنه

تنهایی  شاید از یاد رفتنه، شاید یاد آوری کردنه، آدما تنهان بی او یا با او بودنش فرقی نمیکنه

خوش به حال اونایی که با یا بی تکلیف تنهاییشونو مشخص نمیکنه

گاهی ارزش تنها بودنم نداریم .


نظرات 1 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 11:24

گاهی فقط یه اتفاق خیلی خیلی کوچیک، که شاید حتی فقط تو ذهن ما یه اتفاق باشه، میتونه واسه یه مدت آدمو از تنهایی خودش بکشه بیرون...
ولی بعد یه مدت می بینه که اون اتفاق فقط تو ذهنش یه اتفاق بوده(در حالی که واقعا اتفاقی نیفتاده)، طبیعتا دوباره همون آش و همون کاسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد